---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
صفحه اصلی
---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

۱۳۹۳/۰۷/۰۵

هم ریشگی بحران افغانستان و فلسطین (آقای سید محمد حسین موحد بلخی)

برخیز دو سوره آفتاب از برکن
از خرقه دین آئینه در برکن
سرنامه بگیر از دو پلک نبوی
 از پنجره ی آل علی سر برکن
اقرأ که زکهکشان سر آمد آمد
 از آنسوی آسمان محمد آمد
آنروز زمین بهشت اول شده بود
 در آیینه بندانی آمد آمد
از آنسوی خورشید برآمد آنمرد
گل کرد و کتاب آب بر بادیه گرد
شب را سوره تبسم افروخت
در قحطی آب و آیینه در ناورد

عرض سلام و احترام دارم به حضار محترم دانشمندان معظم براداران و خواهران فاضل و ارجمند، ظرف چند دقیقه که خدمت شما هستم برای شناخت گوشه از عوامل بحران افغانستان در پرتو قضیه فلسطين به یک عامل محوری و به یک وجه مبنایی در این قسمت اشاره می کنم و آن عامل مبنایی و کلیدی و وجه محوری در این بحران فراگیر متأسفانه نگاه قومی به فرایند حوادث طائفه ای و جاری افغانستان است، نگاه قومی با رویکرد خاصی که داشته است و دارد متأسفانه یک عامل اساسی و اصلی در ادامه پروسه بحران همه جانبه افغانستان گردیده است. مسأله قوم و قومیت در قرآن هم به عنوان کتاب بزرگ تشریع ما کتاب بزرگ و متن اساسی سعادت ما و قانون اساسی ما مسلمانها هم اشاره شده است منتها نگاه که به اقوام و به مسأله طایفه و عشیره و این ها در قرآن آمده است با نگاه بشری و با نگاه رایج متفاوت است در قرآن عظیم الشان است که (یا ایهاالناس انا خلقنکم من ذکر و انثی و جعلناکم شعوبا و قبایل لتعارفوا)
در قرآن مسأله اقوام و مسأله لسان و مسأله رنگها و شعب و قبایل به عنوان یک سرپل مطرح شده است قوم و زبان رنگ و امثال اینها گذرگاه ها و معبرهایی است که کاروان انسانی در تاکید اهداف بلند باید از این سرپل ها و گذرگاه ها بگذرد تأمل و مکث روی زبان، یا قوم، یا عشیره، یا رنگ در بینش توحیدی اسلامی نا جایز و مردود و باطل و برتر از آن شرک است قرآن عظیم الشان تقوای را که در جوهر خود ایمان و علم و معرفت به خداوند و ارزشها را در بردارد، معیار فضیلت ها میداند آنچه در قضیه فلسطین و بحران افغانستان باید بررسی شود و آنچه که در تاریخ غم بار 60 ساله فلسطین هم ملموس است اینست که نگاه قومی در شریان نهضت فلسطینی با مفهوم نا ثواب و ناجایزش به عنوان یک عامل عمده حضور داشته است اساتید بزرگوار در اینجا هستند روزگار که ما طلبه ای کوچکی بیش نبودیم و در کشورهای عربی عراق، سوریه و امثال اینها می رفتیم یک شعار کلان آنجا وجود داشت روی دیوار ها و روی پیشانی اجتماع و فرد آنها نوشته بود که می گفتند: امة عربیة واحدة ذات لسان خالدة وحدة حریة اشتراکیة این همان نگاه قومی و کلان به مسأله عرب بود. اینها قوم عرب را محور قرار میدادند با درون مایه نگاه ایدئولوژی سوسیالیستی و یک نوع دیوار و حصار روی این شعارهای بی بنیاد تشکیل میدادند و نگاه مسلط متأسفانه به دنیای عرب همین نگاه شرک آلود و التقاطی بود که از کران تا کران را در بر می گرفت و این نگاه بود که روی فاجعه غمبار مردم مظلوم و مسلمان فلسطین تحمیل می شد در پرتو این نگاه چهار یا سه جنگ از این جنگهای کوچکتر اگر بگذریم سه جنگ بزرگ بر سرنوشت ملت مسلمان عرب تحمیل شد که در هر سه جنگ باختند و نه تنها فلسطین را از دست دادند بلکه قطعاتی از اردن، سوریه، لبنان اینها را هم از دست دادند نگاه قومی به مسأله فرایندش همان فاجعه مرگبار شد که تا قبل از انتفاضه ها ما در سر زمین فلسطین میدیدیم این نگاه نگاهی است که هم در اسلام مردود است یعنی چرخش و طواف بر محوریت اقوام خودش نگاهی است با زیر بنای ایدئولوژی شرک و جهان بینی شرک یعنی شرکت اقوام بجای خدا و توحید بجای ارزشها نگاه قومی خود نگاه شرک آلود است نگاهی است از رأس به سوی قاعده یعنی نگاه سر چپه و یک سیاست انحرافی و باطل، این نگاه بود که در تاریخ 60 ساله اشغال قدس شریف و فلسطین عزیز دمار از روزگار مردم فلسطین و حتی با قی مسلمانها را در آورد صد یا صدو بیست ملیون عرب را از دیگران جدا کرد و در جا زدند و هیچ ثمره نداشت جز اینکه فلسطین گوشت قربانی یا به تعبیر و طنی ما، بز بزکشی شد بین مسابقه داران جهانی که کار خود را میکردند تا به انتفاضه رسید که مرحله بعد است، اینجا اشاره بکنم که مبنای اسلامی مسأله روشن است اقوام مثل زبانها مثل رنگها مثل تنوع اقلیمی، خلاصه هر نوع تنوع و تکثر و تفاوت در اسلام به رسمیت شناخته شده است. اسلام دینی است برگرفته شده از این جهان زیبا و از این عالم بزرگ آفرینش این عالم عالم رنگها و آیینه ها و آیه ها و جلوه های الهی است هر آنچه را که ما به ظاهر طبیعت و آفرینش می بینیم تکثر و تعدد است، منتها این همه تکثر و تعدد که همه آیه و آیینه برای تجلی ذات الهی و اوصاف الهی است.
بهر حال اسلام یک دینی عظیم است که با قبول و به رسمیت شناختن همه تکثر ها و تفاوت ها از جمله تفاوتهای قومی توصیه میکند که از این سر پل گذر کنید و عبور کنید از این معبر، اما نگاه که مکث میکند روی قوم و قوم را و زبان را و سمت را مطاف قرار میدهد و آن را خدا قرار میدهد نگاه شرک آلود است. اینجاست که بنا به قول مولانای بزرگ زندگی به نگاه قومی نگاه جنینی است.
زندگی قومی یا نگاه قومی یا سیاست مشارکت قومی نگاه یا هرنگاهی که باشد آخرش قومی آخرش همان نگاه جنینی یا سیاست جنینی یا تعبیر جنینی است از این زندگی و از این عالم زیبا کار جنین خون آشامی است چه خونی بالاتر از خون قومیت که اورا سرمایه می گذارند، این زندگی جنین ارزشی نامگذاری هم ندارد که انسان روی آن مکث بکند، انسان زندگی توحیدی و زندگی انسانی کجا زندگی که اسلام توصیه میکند، این زندگی که پیغمبر اکرم (ص) که این روزها تولد او و فرزند پاک او امام جعفر صادق(ع) است توصیه میکند کجا پس از این لحاظ یکی از عمیق ترین مبانی بحران در افغانستان مثل فلسطین نگاه قومی به مسأله است، این نگاه علاوه بر اینکه نگاه شرک آلود است و بر بنیاد شرک استوار است یک نگاه فریبکارانه هم است در افغانستان یک نگاه دغل بازانه هم است در افغانستان دو یا سه صد سال است که این نگاه وجود داشته بنام یک قوم باقی بندگان خدا و اقوام که اسلام آنها را به رسمیت شناخته است نا دیده گرفته می شود.
به قول بیدل «حق را نتوان به چشم باطل دیدن» اصلا این امکان ندارد ارزشهای مثل عدالت اجتماعی یا آزادی یا امثال اینها، با نگاه قومی و با نگاه باطل عیار شوند و تحقق پیدا کنند خون بخون شستن محال است و محال، عرفا میگویند علاج ضد به ضد باطل است باطل را با حق دفن کرد و شرک را میشود با توحید از بین برد نمی شود سیاهی را با سیاهی جواب داد، سیاهی و ظلمت را میشود با نور آفتاب پاسخ گفت و کفر را میشود با اسلام دفنش کرد و شرک را با توحید و ظلم و اجحاف را با عدالت.
بهر حال، این نگاه قومی متأسفانه بازی با قوم یا تز یا ایدئولوژی قومی مصیبت را به افغانستان به بار آورد که تا هنوز هم ادامه دارد. متأسفانه از بس این نگاه قومی بوده در این کشور در طول دو سه صد سال هر نوع رژیم هر نوع نمایه از رژیم ها که آمد باز هم در بطنش همین شرک بود در دوران سلطنت ها بود که همه میدانید در دوران کمونیست ها ادامه پیدا کرد عاقبت خلق و پرچم از همین نگاه بجان هم افتادند، چون در اصل نگاه قومی شرک است دو طرف مشرک با هم می‌جنگند بالآخره این خلق و پرچم این دو تا نیرو باهم جنگیدند و بالآخره آن ایدئولوژی مارکسیستی یک چیزی مزخرف تر شد و رفت دنبال کار خود بعدش هم متأسفانه تا امروز، و امروز هم متأسفانه که ما می بینیم همان عوامل هستند که در کشور نفاق می آفرینند.
عزیزان و برادران! امروز یکی از عوامل مهم و حتی شاه کلید بحران افغانستان به نظر این طلبه حقیر همان نگاه قومی است و مکث و تأمل روی این مسأله است و اینست که باز هم ما به اقوام و قبایل مدرن تقسیم می شویم با همان درون مایه شرک آلود و هر کدام زبان خود داریم، صدا و تصویر خود داریم و... اینها یک نوع آرایش های است با قیافه شرک با آرایش های گوناگون که به آن رنگ و آب میدهیم، خوب اینجا نگاه باید نگاه محمدی باشد امروز روز ولادت، دیروز، روز ولادت همه روز روز ولادت پیغمبر بزرگوار اسلام است همه روز این دین زاینده است و زایاست و پویاست این دین بود که توانست در قدم اول این قرآن بود که با نگاه الهی دادن به انسان مشرک و جاهلی عرب نگاه او را عوض کرد، اما لباس او عوض نشده بود، قیافه شان هم عوض نشده بود، آن نگاهشان بود که عالم را تغییر داد و آن نگاه بود که انفجار نور را باعث شد و عرب را برادر عجم کرد و سیاه را برادر سفید کرد و رومی را برادر آسیایی و غیر آسیایی کرد و فرمود لافخر لعربی علی عجمی الی آخر آن. نگاه، نگاه آسمانی بود که زمین را با همه تعدد و تکثرش در خود هضم کرد و ایدئولوژی و جهان بینی توحید و خدا محوری را حاکم کرد و این دین، دینی شد که دنیا اگر بخواهد به سمت نجات برود باید به این دین بگرود. ما ملت چه کمبود داریم که دنبال این ایدئولوژی نرویم چه عواملی فرا راه مان است بالآخره راه نجات، راه فلاح همین کلمه طیبه است و همین شاه راه است پیغمبر بزرگوار اسلام او را تبیین فرمود و اگر نه مثل فلسطین می مانیم، البته الحمد لله فلسطین در پرتو انقلاب عظیم اسلامی و در پرتو دید و دیدگاه که در این قرن بوجود آمد که فلسطین نگاه تازه پیدا کرده است در قالب انتفاضه های که صورت میگیرد و صورت گرفته است و تنها راه نجات هم قطعا و طبعا همین خواهد بود، در افغانستان هم هزار رنگ ایدئو لوژی و ایده هم بیاید و هزار گپ و گفتار هم بیاید تا نگاه و عمل وجهان بینی و هم ایدئولوژی اسلامی نشود و تا به این محور قرار نگیرد این سلسله باطله یا زنجیره ای مسلسل باطلها و پشت با طل ها ادامه پیدا خواهد کرد باید برگردیم به این دین که پیغمبر بزرگوار اسلام آورده و این متن مقدسش که قرآن و به ثقل دوم که قرآن را به سان منبع شفاف و زلال برای ما قرار داده و نجات عالم و نجات افغانستان و حل همه بحران ها موکول است به همان وصیت مبارک: «انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله وعترتی اهل بیتی» در اخیر بازهم من میلاد رسول اکرم منجی عالم بشریت مصلح عالم رسول اکرم (ص) و ولادت امام جعفر الصادق(ع) را به همه شما تبریک عرض می کنم.
والسلام علیکم