---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
صفحه اصلی
---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

۱۳۹۳/۰۷/۰۵

منطق کنفرانس علمی شناخت بحران افغانستان در پرتو قضیه فلسطین


درد دیرپای بحران افغانستان و کشور های اسلامی منطقه دراثر رویا رویی با مشکلاتی جدی، بحران ها، وچالش های امنیتی، اقتصادی و اجتماعی رو به فزونی گرفته است.
بروز ناهنجاری ها به مرور زمان ابعاد گسترده ای کسب نموده وضعیت کشور ما به طور ویژه، وکشور های اسلامی مستقر در آن به صورت عموم، نشانه هایی را آشکار نمی سازد تا دورنمایی از رشد و انکشاف قناعت بخشی را نوید دهد.
اکنون کشور ما وهمسایه شرقی – جنوبی آن را حالتی از جنگ نامحدودی فراگرفته است، هرازگاهی در حول وحوش کشور ما حوادثی شکل می گیرد که در فرایند به وجود آوردن یک بحران تاثیر به سزایی را برجا می گذارد.

معادلاتی که وضعیت موجود را پدید آورده است از زاویه های زیادی از سوی تحلیل گران به بحث و بررسی گرفته شده است، برخی ها عقب مانی نهفته در جوامع اسلامی را سبب زایش چنین وضعیتی می پندارند و انگشت آنان به طرف عناصری مانند فقر، محرومیت های اجتماعی، توسعه نیافتگی و پایین بودن سطح سواد، اشاره می کند و هکذا در کنار این ها عوامل دیگری را از اسباب بی ثباتی در منطقه وانمود کرده اند. دراین میان دید گاه های دیگری آشفتگی وضعیت کشور های منطقه را نتیجه تضارب و تصادم منافع کشور های بزرگ جهانی بر سر منافع بزرگ اقتصادی و وضعیت جئوپلیتیک افغانستان می انگارند.
شکی نیست که دید گاه های فوق هر یک می تواند در جای خود دارای اهمیت بوده و بحث لازم را داشته باشند، اما از منظر عوامل بین المللی برای پیچیده ترشدن رو به تزاید ناهنجاری های منطقه وبه خصوص کشورعزیز ما افغانستان باید در پی کشف و یا در واقع در صدد برملا ساختن آن دست از عواملی برآمد که تا هنوز یا به بحث گرفته نشده اند و یا هم هنگام تحقیق روی آن ها آن طور که می باید به آن ها پرداخته نشده است.
هم اکنون افغانستان در درگیری با مخالفین داخلی، طیف دیگری از جنگجویانی را در برابر خود دارد که از اتباع کشور های شرق میانه گرد هم آمده اند. این پدیده جای نگرش وسیعی را در باب شناخت مشکلات کشور باز می کند، پس ارزیابی بعد بین المللی مخالفت با دولت افغانستان یکی از بحث بر انگیز ترین مسایلی است که پیشاپیش همه در باب روانشناسی جنگ جاری در منطقه می تواند مطرح گردد.
وجهة بین المللی نیروهای مقابل دولت افغانستان این حقیقت را برجــسته می سازد که حل قضیه افغانـــستان بدون در نظر داشت این بعد اگر غیر ممکن نیست، اما تا بالاترین حدی فرسایش کننده است. خاستگاه اکثریت دسته های مسلحی که اکنون پیرامون مرز افغانستان سنگر گرفته اند و دارای سلول های عملیاتی در درون کشور اند، یا شرق میانه است یا هم در انگیزش آنان مسایلی تاثیر داشته است که رابطه ای با قضیه شرق میانه داشته است که دراین میان وضعیت فلسطین و سرنوشت مسجد الاقصای شریف در ایجاد خیزش های مسلحانه جاری در دو کشور افغانستان و پاکستان نقش بنیادینی دارد.
هنوز این پرسش در برابر همة تحلیل گران تبارز جدی می کند که اگر این بحران فلسطین وحق کشی های مستأصل کننده در سرزمین های اشغالی نبود و این بی حرمتی به مسجدالاقصا وبالنوبه هتک حرمت به باورهمه مسلمانان جهان وجود نداشت، آیا همین وضعیت آگنده از بی ثباتی ونا امنی درمنطقه و جهان حکم فرما می بود ؟.
آشکارا وضعیت بحرانی شرق میانه به محوریت قضیه فلسطین تا حال این را ثابت ساخته است که انکشافات اوضاع سیاسی آن منطقه، به نحوی تعامل دوجانبه ای با قضایای امروز کشور ما دارد، افزایش گراف در گیری ها و دست بردن حکومت اسرائیل به اسلحه و سرکوب ملت فلسطین، و قضایای مهمی که حول وحوش آن از بیشتر از یک قرن به این سو شکل گرفته و در چهره های گوناگونی خود نمایی می کند، همه از مولفه هایی است که اینک ما در کشور های اسلامی منطقه جنوب آسیا و افغانستان و مرزهای آن، شاهد نتایج آن چون بی ثباتی اوضاع سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و... هستیم. دیدگاه معمولی که برای حل این بحران هم اکنون مطرح می شود این است که می باید برای ریشه کن سازی عناصر تند روی که در درون افغانستان و پیرامون آن سنگر گرفته اند از وسایل مختلفی چون گفتگوی سیاسی همزمان با بکار گیری نیروی نظامی، استفاده بعمل آورد وبا به کاربستن چنین استراتیژی ای ثبات وامنیت را به کشور باز گرداند. این نظریه همان چیزی است که از دیرباز در حوزه طراحان پالیسی دستگاه محافظه کاران نو در امریکا دارای طرف دارانی بود. نظریه دیگری که در نقطه مقابل دیدگاه فوق عرض وجود می کند و می تواند طیف گسترده ای از مردم منطقه را به سوی خود بکشاند؛ این است که پرداختن به حل جنگ کنونی در کشورما وهمسایة آن پاکستان، با عنوان نمودن شعار های که تاهنوز برای ادامه این جنگ ها به کار برده شده است، کاری موقتی و غیر تاثیر گذار به شمار می رود. چه اگر شعار این جنگ مبارزه با تروریزم است، درتاریخ مردم ساکن این منطقه با آنکه از مزایای رفاهی بهره ای نداشتند و سطح آگاهی عمومی نیز کمتر از امروز بود هرگز نشانه های که بتوان روی آن «تروریزم پروری» مردم منطقه نام گذاشت به مشاهده نرسیده است. پس چه شده است که یک باره در این منطقه شورش بزرگی به این وسعت راه می افتدکه پیوسته ابعاد گسترده تری کسب می نماید ؟. بی گمان دکتاتوری کشور های عربی که مجالی به مردم خــود برای اندیشیدن درباره حل قضیه فلســطین نداده اند وکشورهای را برای طرح اعاده حقوق ملت فلسطین غیر قابل نفوذ در آورده اند، لابد قضیه فلـــسطین چون دیگ های باد کرده کشور های عربی در محل نازکی چون حوزه افغانستان – پاکستان مجرایی بیابد و منفجر شود.
کنکاش در باب ریشه یابی مشکلات امنیتی افغانستان در لایه های متراکم قضیه فلسطین یکی از مباحثی است که در دوسیه حل قضیه افغانستان بر روی میز بسا نهاد های علمی و پالیسی سازان محورهای قدرت در جهان قرار دارد ؛ اما این که این قضیه از کدام درجه اولویت برخوردار است؟ این سخنی است که این کنفرانس در پی دریافت پاسخ روشنی برای آن می باشد و نیز این کنفرانس می کوشد تا از خلال بحث کنونی باب نو و موثری در حل مشکل کشور بگشاید.
بحران فلسطین و هتاکی های روزمره رژیم اسرائیل به مسجد الاقصا در زایش بحران های امنیتی و هنجار شکنی های اجتماعی در هر گوشه از جهان اسلام در سطح دنیا از میزان بلندی برخوردار است، این پرسش که این مسأله اگر این همه مهم است پس چرا از حاشیه به متن نمی آید و جزء راه کار های حل قضایای مهمی چون باز یافت امنیت و ثبات در افغانستان قرار نمی گیرد؟ این سوال را می توان این گونه پاسخ گفت که دست مداخله رژیم اسرائیل بدون نقش در فراموش سازی این موضوع نیست. کشاندن جنگ از کوچه های سرزمین های اشغالی به هزاران کیلومتر دورتر از مرز آن ( افغانستان و پاکستان)، خود ایده آل ترین فرصتی برای رژیم اسرائیل به شمار می رود، پس وضعیت تحمیل شده بر فلسطین اشغالی بر ادامه اوضاعی کذایی در افغانستان و کشورهای اسلامی منطقه، تاثیر جدی گذاشته و کشاندن جنگ به سرزمین های اسلامی یکی از کار های مهمی است که اسرائیل احتمالا تا حال به آن دست یافته است.  
 این کنفرانس می کوشد تا روی این نظریه بحث نماید که بعد بین المللی مسأله افغانستان به محوریت وضعیت فلسطین را می باید به طرز جدی به بحث گرفت و نتایجی را به دست آورد که بتواند مردم افغانستان و جهانیان را متوجه عاملی مهم ادامه بحران افغانستان و منطقه – گرچند نه همة عوامل – نماید که آن عامل افزایش دست یازی به حقوق مردم فلسطین واشغال سرزمین های آنان و تخریب مسجدالاقصا ذریعه رژیم اسرائیل است.
شورای فرهنگی حامیان قدس شریف که یک نهاد علمی- فرهنگی است در صدد این است تا با به راه اندازی این کنفرانس علمی در پی گسترده سازی گفتمان صلح وتامین امنیت در کشور بوده و در همین راستا می کوشد تا با راه اندازی چنین نشست های علمی و فرهنگی، زمینه های لازم برای غنای دیدگاه های مطرح شده برای حل قضایای کشوررا جستجو نموده در بحث های خود اولویت به مسایل کشورهای اسلامی داده ومنافع ومصالح علیای افغانستان را در پرتو تحکیم روابط با سایرکشور های اسلامی بحث وتفسیر کند.